
جشن تیرماه سيزده شو
جشن تیرما سيزده شو (تیرماسیزّه شو) یا جشن تیرگان تنها بازمانده ی جشن های ماهانه ی ایران باستان که توسط مردم مازندران همچنان برگزار می شود و به حیات خود ادامه می دهد.
در گاه شمار ایرانی هر یک از روز های ماه نام ویژه ای داشت که در بین این اسامی ماه های دوازده گانه نیز بود و ایرانیان زمانی که نام روز و ماه با هم مصادف می شد به جشن و پایکوبی می پرداختند برای مثال روز نخست هر ماه اورمزد ،دوم هر ماه بهمن ، سوم هر ماه اردیبهشت ، هفتم هر ماه امرداد ، روز دهم هر ماه مهر و روز سیزدهم هرماه تیر نام داشت .
با توجه به توضیح داده شده جشن تیرما سیزده شو یا جشن تیرگان مصادف است با جشنی که در سیزدهم ماه تیر ایرانیان برگزار می کردند و این جشن در مازندران اکثرا در روستاها و دهستان هایی مثل لاویج با اجرای کم و بیش مراسمات برگزار میشود.
مصادف با جشن تیرگان وقایع دیگری نیز رخ داده است و مردم این جشن را با سالروز حماسه ی معین کردن مرز ایران و توران توسط تیراندازی آرش و شب تولد حضرت علی ( ع) امام اول شیعیان همزمان می دانند و می گویند پیروزی فریدون بر ضحاک نیز در این روز اتفاق افتاده است اما در بین این وقایع آنچه که به حقیقت نزدیک تر و مصادف با جشن تیرگان است سالروز حماسه آرش است که در کتاب های آثار الباقیه1 و التفهیم2 ابوریحان بیرونی به وضوح بیان شده است و باقی احتمالا باور های غلط رایجیست که در بین برخی از مردم وجود دارد.
«تیرماه سیزده شو» در سیزدهمین روز تیر ماه تبری برابر با 12 آبان شمسی برگزار می شود که درباره ی این تغییر ماه و روز میتوانید اطلاعات بیشتر را در مقاله چرا جشن تیرگان در آبان است؟ مطالعه نمایید.
مراسم تیرما سیزده شو
لال کا (لال بازی)
امروزه این بازی تا جایی که اطلاع داریم رنگ باخته و متاسفانه انجام نمی شود با این حال به معرفی این بازی در تیرما سیزده شو می پردازیم تا باشد که روزگاری احیا شود هرچند تلاش هایی در این زمینه صورت گرفته است و لال کا اجرا می شود اما مثل گذشته بصورت خود جوش و فراگیر آن کمرنگ شده است و بیشتر نمادین و در راستای احیای این جشن می باشد.
شخصى که او را خوشقدم مىدانند، در این شب با لباس مبدل، دستمالی به سر بسته و صورتش را سیاه میکند و مانند لالها با کسی حرف نمیزند و چند نفر او را همراهی می کنند. این شخص که او را « لال»، « لال مار» و « لال شیش» میگویند با همراهی چند نفر وارد حیاط و خانههای محل میشود و با چوب و ترکهای (تیرِشیش) که معمولا از درخت توت (تیرِدار) که در دست دارد ، ضربهای به ساکنان خانه میزند. او ( لال ) مخصوصاً به سراغ زنان نازا، حیوانات اهلی نازا، دختران شوهر نکرده، و درختان بی میوه می رود و با ترکه به آنها می زند. یک نفر از حاضران پا در میانی کرده و ضمانت می کند که مثلا : این زن یا آن درخت یا آن دختر را نزن. من ضمانت می کنم که باردار شود، میوه بدهد، به خانه شوهر رود.
صاحب خانه ها، به آنان شیرینی، گندم برشته، برنج، گردو یا خوراکی دیگر می دهند و آمدن لال را به خانه و کاشانه خود به فال نیک می گیرند و به باور آن ها اگر "لال" هر کس را بزند تا سال دیگر مریض نمیشود
اشخاصی که نقش "لال" را ایفا میکنند در هر خانه ای ترکه ای را بجا می گذارد که در برخی از نقاط مازندران آن را بین چوب های سقف خانه می گذارند و معتقدند که برکت بام زیاد می شود قابل ذکر است که این شخص نباید هیچ حرفی بزند وگرنه توسط افراد گروه جریمه می شود .
شال اندازی
یکی از مراسمات جالب در تیرما سیزه شو مراسم شال اندازی یا دستمال اندازی ست که خود نیز در سال های نه چندان دور تجربه اش را داشته ام و بیشتر آنچکه از شال اندازی تجربه کرده ام را در ادامه بیان میکنم و شاید با آنچکه در کتب و نوشته ها آمده کمی متفاوت باشد.
در این مراسم نوجوان ها در دسته های پنج نفره یا کمتر و بیشتر به حیاط خانه ها می روند و دستمال را روی ایوان خانه یا جایی که در دید صاحب خانه باشد می اندازند یا اگر توانایی آن را دارند دستمال را از سقف خانه می انداختند و خودشان در گوشه کناری قایم می شدند و بلند صاحب خانه را با بیان "عید گِردِشی3 " مطلع می کردند
صاحب خانه در دستمال ها برای هر یک به وسع خودش ازگل ، ولیگ (زالزالگ جنگلی سیاه ) ،کشمش، نخود چی، گردو ، فندق ، شکلات و... میگذاشت و با نوایی خوش با خوش آمد گویی فرد را از پر شدن دستمال مطلع می کرد و به خانه باز می گشت ، در این میان نیز عده ای قایم نمی شدند و حضوری از صاحب خانه دستمال ویا شالشان را می گرفتند
مراسم دستمال اندازی هنوز به اتمام نرسیده است نکته ای که در بسیاری جاها به آن هیچ اشاره ای نشده است اینست که عده ای دیگری از جوانان بجای انداختن دستمال ، انار ویا سیب می انداختند و این نشانه ای بود برای صاحب خانه که باید برای افراد شعری تبری بخواند که معمولا از اشعار امیر پازواری و رضا خراط میخواندند. این شعر خوانی غالبا همراه با دعا و سلامتی برای افراد بود و یک پشتوانه ی معنوی برای آن ها به حساب می آمد.
جشن و پایکوبی
جشن و پایکوبی بخش دیگری از این مراسم است که معمولا نوازندگان محلی با سورنا می نوازند و مردم به شادمانی و پایکوبی می پردازند که این مراسم به دلیل نبود افراد نوازنده در برخی نقاط کمتر اجرا می شود.
شب نشینی تیرما سیزده شو
يکی از بخش های جذاب ديگر اين جشن بزرگ شب نشينی و دور هم جمع شدن خانواده ها است که به بازی و شادی شب زيبايی را برای خود در کنار يکديگر می سازند معمولا در اين مراسمات با پشته زيک ، حلوا ، کسمه ، انار ، ازگل و سيب سرخ از مهمانان پذيرايی ميکنند و غذای محلی "کيی کشک" درست کرده و با هم سر سفره ميخورند . معمولا تلاش بر اين بوده تا تنوع خوراکی ها به عدد سيزده برسد.
مراسم پیش از تیرماه سیزده شو
در گذشته یک هفته قبل از فرا رسیدن این جشن بزرگ ، مادران برای نامزد پسرشان به عنوان چشم روشنی و هدیه ، متناسب با توانایی مالی خودشان لباس و پارچه ای را همراه با میوه هایی همچو سیب ؛ انار ، فندق، گردو و.. تهیه میکردند و به خانه عروسشان می بردند که به این هدیه سیزدهی گفته می شد و خانواده عروس نیز حلوا و کَسمه درست کرده و به خانه داماد می بردند
سخن پایانی
متاسفانه آنچه که امروز شاهد آنیم به فراموشی سپرده شدن تنها میراث باقی مانده جشن ماهانه ایران باستان، این جشن بزرگ در بین مردم غیور مازندران هستیم که بی شک بخش اعظمی از آن متوجه مسئولان ذی ربط می باشد هرچند مسئولان بصورت نمادین این مراسمات را برگزار می کنند و مردم نیز تمام تلاشان را می کنند تا این مراسم را با تمام مشکلات معیشتی و شرایط رفاهی اسف باری که برایشان رقم زده اند حفظ کنند
یکی از دلایل فراموشی این جشن بزرگ تغییر نوع معماری خانه ها از سنتی به مدرن است بخصوص در روستاها، دیگر ایوانی نیست که پارچه ای بر روی آن بیوفتد!
امید است در آینده تیرماه سیزده شو مانند دیگر رسوم تبدیل به داستانهایی برای نوه هایمان نشود و به صورت همگانی برگزار شود و نه نمادین. و هنوز در بین مردم زنده باشد وگرنه
" چه بد تاریخ از ما یاد خواهد کرد، نسلی که همه چیز را بر باد داد."
دهستان لاویج نیز در زنده نگه داشتن آداب و رسوم مازندرانی ها مانند دیگر روستاها سهیم می باشد و مردم روستاهای لاویج برخی از آن ها ازجمله تیرما سیزه شو ، گهره ونی ، چهارشنبه سوری ، پنجک شو و... را همچنان حفظ کرده اند
1.آرش كمان را تا بنا گوش خود كشيد و تير از كوه رويان به اقصاي خراسان كه ميان فرغانه و تخارستان است به درخت گردوي بزرگي فرود آمد 2. بدین تیرگان گفتـند، که آرش تیر انداخت از بهر صلح منوچهر که با افراسیاب ترکی کرده است، بر تیر پرتابی از مملکت؛ و آن تیر گفـتـند : او از کوه های طبرستان بکشید تا بر سوی تخارستان. 3.عید گردشی به عمل رفتن از این خانه به خانه دیگر در جشن گفته می شود و در اینجا جنبه آگاه سازی دارد.
ﺩﯾﺪﮔﺎﻩ ﻫﺎ